که کی با قصد می رنجونه یارش؟؟
یکی میگه سه ؛ اون یک دیده چارو
و این برحسب باور گشته حالش
تو میدونی تموم ِ سرگذشتم
چه بودم در قدیم ؛ اکنون چه هستم
ز تنهایی و با یاد گذشته
کنون تنها ؛ کنار تو نشستم
بمیرم گر بخواهم رنج یارم
اگر چه گل نی ام ؛ نیستم چو خارم
نمیخواهم دلی رنجیده باشد
ز حرفی یا ز رفتاری که دارم
تو که در جای خود ؛ بس پر بهایی
به قاب خالی من چون طلایی
کمی دیر امدم ؛ رفتی تو اکنون
ولی هستم به یادت ؛ هر کجایی
خلاصه کل این هایی که گفتم
برای شادی یار است و باقی
به شعرای دگر باید نوشتن
ز امید و تمنا های واهی
حبیب اوجاری
1402.10.30
برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 17