سراي بي دل

متن مرتبط با «بر سرم چتر گرفت» در سایت سراي بي دل نوشته شده است

به برگای درخت کردم اشاره

  • به برگای درخت کردم اشاره ؛ بهش گفتم بیا جفت شیم یه باره ؛ بخندید با لبش بر حال و روزم ؛ ولی بگذاشت تا در تب بسوزم ؛ جوابم داد بیش از این نیا پیش ؛ وگرنه میکنم حال تورا ریش ؛که دارد صاحب دیگر چو این تن ؛ رها کن خواستن ِ افزونه از من ؛ نظر بر آنچه باید هست بدوزی ؛ به حقت قانع ؛ تا آخر بسوزی .......حبیب اوجاری92.7.20 + نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر ۱۴۰۲ ساعت 9:20 توسط حبیب اوجاری  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بگو هنوز غلامته برادر ...

  • خاطره ای لطیف از سخنان خادم امام رضا + دلنوشته ای از منخادم روضه رضوان می گفت: دختر بچه شفا گرفته بود. با تب و تاب ازش سوال کردم چه دیدی و چه شنیدی؟دخترک با آرامشی خاص گفت هیچ. فقط پدرم را خبر کنید پدر دخترک که رسید؛ طفل به گریه و هق هق افتاد: بابا ؛ امام رضا گفت «به بابات بگو دیگه به خواهرم چیزی نگه»پدر که از شفای کودکش بی قرار بود با شنیدن این جمله اختیار از کف دادنفسش که از بغض سنگین برگشت به خادم گفت: دخیل که بستم به امام رضا گفتم: می خوای دخترمو شفا ندی شفا نده. اما برگردم قم به خواهرت گلایه خواهم کرد.....یه روز یه زائری به در هاش می گفتبه زائرین ؛ به محترم هاش می گفتبه اون همه کفتر ِ روو گنبدشبه خادمای توو حرم هاش می گفت:دلم اگه به نشه این حاصلشبدتر از این بشه همه احوالشلج می کنم به ضامن آهوم وگلایه می برم پیش خواهرش....یهو یکی از اون عقب نگاه کردبلند اومد ؛ اسم اونو صدا کردگفت که بیا ! شفا گرفته بچّتمرادشو داده ؛ چی داشتی حاجت؟طفلی فقط اشک ِ چشاش می اومدمی گفت که کاش ؛ مامانشم می اومدوقتی که از بچه سوال کرد چی شد گفت که یهو ؛ یه مرد خوب پیدا شددستی کشید روی سرم خوبم کردخنده به این چهره ی محجوبم کردگفت که بابات گفته: برم ؛ قهر میرم شاکی ز تو ؛ به پیش خواهر میرم بهش بگو : دلخوری از ما نبرشکایت ِ منو به خواهر نبربگو بهش : منم توو این ماجرامآبرو دارم جلوی خواهرامبا حال خوش از پیش من سفر کنرسیدی شهرت حرمو نظر کنسلام من ببر به پیش خواهربگو هنوز غلامته برادرخدا اگه بخواد شفا رو میدمتا که یه بار نگی که ناامیدم.اگر یه روز توو خواب خدا رو دیدیبدون چو من ؛ به آرزوت رسیدیجمله غما میرن ز دل دود میشنشبات دیگه کلی ؛ برات روز میشنبزار کبوتر ِ حرم بمونم با این صدا هنوز برات بخونم , ...ادامه مطلب

  • كاش ميشد زندگي از سر گرفت

  • كاش ميشد زندگي از سر گرفتاز قفس بيرون پريد و پر گرفتكاش ميشد در ته ِ تقويم عشقبرگي افزون كرد و يا ديگر گرفتکاش میشد در خزان  ِ زندگیمیوه ی عشقی از آن نوبر گرفتكاش ميشد در ره پر دام عشقوصله اي را از دل, ...ادامه مطلب

  • عشق را آسان گرفت و ساده رفت

  • عشق را آسان گرفت و ساده رفت شد دلم مرغی اسیر ، آزاده رفت من به دام عشق صیدی خسته ام او ولی ، چون آهوی چالاکه ، رفت حبیب اوجاری ۱۳۹۰.۱۰.۱۱ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۶ساعت 11:48 توسط حبیب اوجاری| |, ...ادامه مطلب

  • بیا برات یه بادبادک بسازم

  • برای خوبی ، توو دلت جا بزار

  •   اسم منم به زیر ِ بد ها بزار کنار اسمت واسه من جا بزار خوب و بد زندگی نیست دست ما برای خوبی ، توو دلت جا بزار   حبیب اوž, ...ادامه مطلب

  • يه عمره هي ، با چشم و ابرو ميگم

  • يه عمره هي ، با چشم و ابرو ميگم با  صد ادا ، ز ترس يارو ميگم ! روي تنم ديگه يه جاي خوب نيست از  زخماي ناشي ز جارو  مي گم ! قالي کرمون بودم و زير پات کندي موهام ، ز جاي پارو ميگم کاشکي بگيري درد بي درموني از اونها که ، نداره دارو ميگم ... حبیب اوجاری ۱۳۹۶.۸.۲۰ , ...ادامه مطلب

  • برای هوای پاک شهر رکاب میزنم

  •   پا میزنیم ، بی فیس و بی افاده ما ده نفر ، که اسمامون زیاده یکی میگه خسته نباشی ، عالی !؟ یکی میگه : بزن ! که وزن زیاده !؟ یکی میگه :کجا میدن چرخ به ما؟ یه عمریه منتظریم ! پیاده یکی میگه : ببند در سایپا رو مجوز تولیدشو کی داده ؟؟؟ یکی میگه : از تو بعیده بابا حتمنی این کار ، از روی ریاته !؟ آخر صف,برای,هوای,رکاب,میزنم ...ادامه مطلب

  • یه روز می شینم روبروت ؛ بد میگم

  •   یه روز می شینم روبروت ؛ بد میگم شعر می نویسم یک و یا ؛ صد میگم گلایه می کنم ز دوری از تو از آدمای دیو و ؛ یا دد میگم یه شب میشم غرق تماشای تو به صد تا خواهش ِ دیگم ؛ رد میگم اشک غمم که از چشام روونه جلوش با دستات می گیرم ؛ سد میگم توو رویاهام ؛ همیشه روبرومی... به اونکه هست همیشه ؛ سرمد میگم یه ,شینم,روبروت,میگم ...ادامه مطلب

  • برادر

  • برادری داشتم که وجودش به دنیایی می ارزید وبارها توی نبودنش آرزو کردم که کاش من بجایاون می رفتم و اون موندگار بود .قدیمی ترین عکس از خودم رو در کنار برادرو در آغوش مادر بتازگی پیدا کردم ودر وصف برادر مرحومم نوشتم  :   برادر تکیه گاه و مهربونه برادر مونس و آروم جونه برادر همدم و پشت و پناهه برادر ؛ , ...ادامه مطلب

  • یه عمره چشامو برات نبستم

  • یه عمره چشامو برات نبستمیه عمریه که چشم به رات نشستمحالا میگی ببند تا نقش ببینی؟با چشم بسته نقش روو زمینی !میخوام با چشم باز  تو رو ببینمبیای پیشم ، کنار تو بشینمیه عمریه ماهی و توو آسمونمن ولی در فکر تو، روو زمینممیخوام که لمس خوب و گرم دستاتپاک کنه اشک چشمای غمینممیگی تا خوب نشی که یار نمیشمباور, ...ادامه مطلب

  • لک میزنه دلم برای دیدار ...

  •   رفتی و جات خالیه پیشم این بار تکیه زدم عمریه روی دیوار کاشکی میشد چشماتو باز ببینم لک میزنه دلم برای دیدار ...   حبیب اوجاری ۱۳۹۳.۳.۱۸     نوشته شده در شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:2 توسط حبیب اوجاری| |, ...ادامه مطلب

  • اگرمیشد اون روزا برمی گشتم

  • اگرمی شد اون روزا برمی گشتمپیریمو ،  پیش ِ جوونیم میزاشتمسفیدی ِ مو رو می دیدم ولی یه جزوه از تجربه ها می داشتم حبیب اوجاری۱۳۹۳.۲.۲۶ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 11:48 توسط حبیب اوجاری| |, ...ادامه مطلب

  • همش می ترسم ؛ که مبادا بره

  •   همش می ترسم ؛ که مبادا بره خورشید من باشه ولی شب بره بیا بمون و فکر ِ رفتن نباش نزار که بی تو ؛ حوصلم سر بره   حبیب اوجاری ۱۳۹۴.۶.۱۴  , ...ادامه مطلب

  • اوج می گیرم میرم تا ابرا این بار

  •   اگر بشه قرعه بنامم این بار رها بشه بندها ز پایم این بار پر می کشم از قفسم یک دفعه اوج می گیرم میرم تا ابرا این بار     حبیب اوجاری ۱۳۹۴.۶.۱۶    ,اوج می گیرم اوج,کنارت اوج میگیرم حواست نیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها