حتما حالا ، که نیستی در کنارم
خوشحالی که کاری باهات ندارم
رفتی که تا مزه کنی رهایی
داد کشیدی سرم : دوسِت ندارم
حتما حالا شب تا به صبح بیداری
توی گوشیت بهتر ِ من رو داری
تا خوب ازت ، سیر نشده غلامه
صدجور براش حرفای تازه داری
فکر میکنی دورم و اونجا نیستم
شبها میام ، همون پایین وامیستم
نیستم پیشت ، عکسام ولی توو آلبوم
عکسایی که حالا ، من اونها نیستم
رفتی و بردی باخودت ، گلامو
حاصل عمرم ، خوب و اشتبامو
امضا دادیم نصف باشه هرچی داریم
گرفتی از من ، همه داده هامو
فکر میکنی بردی حالا که رفتی
حتی نزاشتی یادگار یه رختی
میسوزونه اما زمونه بدجور
زندگی کبریت و تو ، پنبه نفتی
اونی که اون روز تا اومد به دنیا
آوردنش دیدی و گفتی : زیبا
همون که گفتی که شبیهه منه
حالا پیش توست ! شده بچه ننه
مواظب گلهای زندگیم باش
گل ندادن برام ولی صمیم باش
خوندی نماز و بعد گرفتی روزه
مواظب شیطون که هست لعیم باش
فروختی عمرت رو با چند تا تهمت
پل صراط منتظرم ، زعیم باش
حبیب اوجاری
۱۳۹۷.۵.۱۴
سراي بي دل...
برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 207