عتیقم ...

ساخت وبلاگ

 



اونکه می گفت یه عمری بات رفیقم

نگفت بهم ؛ که بند ؛ به بند ِ کیفم

تا سود ِ من توو جیب اون جاری بود

خیال می کرد که بشکه ؛ یا که قیفم !

وقتی که نوبت به تلافی رسید

می گفت ببین؟ یه بره ی نحیفم !

هزار تا بوسیدمش و صفا کرد

تا خواست ببوسه ؛ گفت بهم ؛ کثیفم !

صد دفه گفت کاکتوسی و منم گل

سمباده بود تنش ؛ ندید لطیفم

خیلی می نازی تو به حُسن دنیات ؟

باشه بناز ؛ حالا که من ضعیفم

یه روز دلت تنگ میشه واسه ی من

وقتی که دیر میشه  و من ؛ عتیقم ...

 

حبیب اوجاری

1397.11.11

 

سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 222 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28