هزار دفه نوشتم و خط زدی
به سینه با یک کف دست ، رد زدی
اشکای چشمم همه ریخت از غمت
رنجه شدی ازش ، جلوش سد زدی
هزار تا خوبی به تو کردم ولی
تنها به من ، تهمتای بد زدی
ستاره بودی توو شبای تارم
قاضی شدی حکمی به مرتد زدی!
زرنگ بودم همیشه توو کلاست
به دست ِ من خط کش ِ ارشد زدی
خودت که گوش بودی به کل ِ شعرام
یهو چی شد ؟ حرفای بد بد زدی
من میرم از زندگی تو اما ...
ساز ِ جدایی ، تو ، با بربط زدی
حبیب اوجاری
1395.11.11
سراي بي دل...
برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 186