تقدیم به بانو بهاره رهنما و اجرای زیبای نمایشنامه فصل شکار بادبادکها
یه باغ گل ، پونه و یاسه چشمات
شعر و غزل ، قصه ی آسه چشمات
وقتی لبات روو به سخن وا میشه
همره اون میشه مسیر چشمات
قصه چی بود؟؟ فصل شکار؟ بادبادک؟
حواس نمیزاره واسم که چشمات !؟
شیطنتش قشنگه ، اما بغضش
پاک ، می کنه دل رو ، اسیر چشمات
ستاره ای ، روو صحنه ی نمایش
از اون بالا دیده ، زمینو چشمات
شعرای من بی ته و بی قافیست
شوت میزنم تنها ، به پاس ِ چشمات
خدا نشون کرده فرشته هاشو
قبول دارم ، پایه، اساسه چشمات
من که فقط ، یه نقطه از یه خطم
محبوب خلق ، ملت و ناسه چشمات
دارم میرم آتیشو سرخش کنم
دود کنم اسفند دونه ، واسه چشمات
حبیب اوجاری
۱۳۹۶.۳.۲۰
نوشته شده در شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:7 توسط حبیب اوجاری| |
سراي بي دل...برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 152