تقدیم به نمایشنامه ی زیبای چشمهایی که مال توست از بانو رهنما
گفتی که چشمام همیشه مال توست
این همه ؟ اما ، همه آمال توست
گفت که شدم خسته ، بزار تا برم
آن چه شکست توی قفس ، بال توست
باد ، همه سایه ی مادر به سر
آن که هراسان به مَه و سال توست
تا نچشیده کسی از نوش و نیش
کی رود از یاد ، که آن خال توست
هست مَثَل ، جمله ز شهر اراک
گوش جهان کر ، ز نک و نال توست!؟
نیست به زیبایی چشم تو لیک
هست سکام؟ ان تی؟ و یا پال توست !؟
قدر زر و گوهر خود را بدان
آنکه ثنای تو نگفت ، لال توست
حبیب اوجاری
۱۳۹۶.۴.۳
نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۶ساعت 13:5 توسط حبیب اوجاری| |
سراي بي دل...برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 182